loading...
کبوتران حرم عشق
سایت اختصاصی برادر بهمن مهدوی افتتاح شد...

سایت شخصی برادر بهمن مهدوی افتتاح شد

نویسنده 90 درصد مطالب این سایت خود آقای مهدوی می باشد و بهانه ای مناسب برای این است که شما بتوانید به طور مستقیم با این مداح اهل بیت که هم مداح و هم شاعر و هم سبک ساز می باشد ارتباط داشته باشید و با او صحبت کنید و خواسته های خود را با این نوکر خوش رفتار در میان بگذارید

سایت اختصاصی برادر بهمن مهدوی:www.bahmanmahdavi.ir

التماس دعا

محفل پر فیض روضه

محفل پرفیض روضه

با حضور:حاج رحمان نوازنی و برادربهمن مهدوی و سایر ذاکران آل الله

زمان:سه شنبه ،یازدهم تیر ماه،همزمان با نماز مغرب و عشا

مکان:کرج-خ چالوس-منطقه یک-خ مطهری-انتهای خ ستارخان-بالاتر از پله ها سمت راست-پلاک 137-منزل برادر بهمن مهدوی

کلب العباس(ع) بازدید : 55 دوشنبه 26 فروردین 1392 نظرات (0)

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

ماه عزای فاطمه روح محرم است

در فاطمیه از دل وجان گریه میکنیم

همراه با امام زمان گریه می کنیم

در فاطمیه رنگ جگر سرخ تر شود

آتشفشان غیرت ما شعله ور شود

شمشیر خشم شیعه پدیدار می شود

وقتی که حرف کوچه و دیوار می شود

لعنت به آنکه پایگذار سقیفه شد

لعنت به هر کسی که به ناحق خلیفه شد

لعنت بر آنکه برتن اسلام خرقه کرد

این قوم متحد شده را فرقه فرقه کرد

ما هم کلام منکر حیدر نمی شویم

با قنفذ و مغیره برادر نمی شویم

ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم

ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم

کلب العباس(ع) بازدید : 57 چهارشنبه 14 فروردین 1392 نظرات (0)

گریه
بازم بهانه ایست برایت عزا کنیم
اندوه و اشک را،برایت بپا کنیم


چیزی به غیر گریه و ماتم نداشتیم
باید دوباره رخت سیاهی سوا کنیم
از بین آه واشک و غم و حزن و گریه ها
باید یکی یکی همگی را رها کنیم
مادر دعای من که به جایی نمیرسد
با بچه های خانه برایت دعا کنیم؟
این زخمهای بازو و پهلو و صورتت
درمان نمیشوند چگونه دوا کنیم؟
افسوس می خوریم نبودیم تا که ما
در را ز پیکر و بدن تو جدا کنیم
ای کاش از برای کمک کردن تو ما
می شد که چند نفری را صدا کنیم
اصلا برای حزن و غم و گریه ی زیاد
خوب است آخرش سفر کربلا کنیم
آنجا که می زدند همه با هرچه داشتند
گریه برای ذبح شدن از قفا کنیم
گریه برای غارت معجر کنیم و بعد
گریه برای سیلی و شلاق ها کنیم
از درد گوش پاره همه گریه می کنند
گریه برای داغ غم سرجدا کنیم
زینب کجا و کوچه و بازار شامیان
زینب کجا و بزم شراب حرامیان

این شعر رو آقای مهدوی گفته اند که در هیات غوغا کرد

کلب العباس(ع) بازدید : 48 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

شاعر برادر بهمن مهدوی
شاهکار آقای مهدوی به بیان تعداد زیادی از شعر شناسان


از آن زمان که قلم را به دست خود دادم
به سوی شهر پیمبر مدینه می آیم
غمی تمام وجودم به درد آورده
و از به جای نفس آه سرد آورده
دلم برای مدینه عجیب می گیرد
دلم برای غم یک غریب می گیرد
و حس من که همیشه درست می گوید
نهال غم به وجودم چه زود می روید
منم مسافر خسته به راه می افتم
و باز در وسط ره به آه می افتم
عجب چه جای عجیبی چقدر غم دارم
عجب هوای غریبی چقدر غم دارم
و حس من که همیشه درست می گوید
از آن زمان که به حالا که دود می بوید
سلا مرد مسلمان مدینه اینجا نیست؟
و کوی حیدر و سلمان مدینه اینجا نیست؟
برای دیدن لیلای خود سفر کردم
و جامه ی غم و اندوه را به سر کردم
شنیدم اینکه به من گفت ای مسافر ما
مدینه شهر پیمبر درست در اینجا
و گفت در پی دیدار حیدروزهرا
بگرد مثل کبوتر به هر طرف هرجا
دویدم از پی پیدا نمودن لیلی
به شوق دوست زمین خورده ام ولی خیلی
به شوق دیدن حیدر و یار او زهرا
به ناگهان شده ام خشک بی کس و تنها
عجب هوای عجیبی چه کوچه ی تنگی
چقدر ریگ و کلوخ و چه تکه ی سنگی
ولی فقط به همین نیست کوچه ای تنگ است
به خاک کوچه نگاه کن که سرخ خون رنگ است
و رد خون زمین را گرفتم و دیدم
میان کوچه قباله چو بید لرزیدم
و باز در پی آن رد خون دویدم تا
دوباره خشک شدم تا که دیدمش درجا
اگر علیست چرا بر دلش غمی دارد؟
اگر علیست چرا قامت خمی دارد؟
اگر علیست چرا آه را نفس کرده؟
چرا برای خودش زندگی قفس کرده؟
تمام حرف های من فدای یک اما
خداکند که غم او نباشد از زهرا
رسیدم از پس این کوچه های تنهایی
سلام حضرت مولا که شاه غمهایی
سلام حضرت مولا چه آمده سرتان
چقدر خونی و خاکیست کوچه و درتان
و بعد خاتمه ی حرف های من حضرت
جواب داد سلامم به آه با حسرت
بگفت با غم و اندوه این همه دوده
برای سوختن درب خانه ام بوده
ببین تو رد طنابی که دست من را بست
غرور گل پسرم در میان کوچه شکست
خداروشکر ندیدی که گوشواره شکست
به روی صورت زهرا نشانه ی یک دست
ببین که پهلوی اورا شکست دراینجا
بیا به داخل خانه عیادت زهرا
ولی نیا که بینی که دیدنش سخت است
چنان به پهلوی اوزد خیال او تخت است
اگر برای غم و گریه داغ سنگین است
برای اهل تشیع بزرگتر این است
که یست روز غمی همچنان به روز حسین
همان که  گفت پیمبر تویی،تو نور دوعین
بمیرم آه حسینم که بی کس و تنهاست
به روی حنجر او رد خنجری پیداست
گلو نمیبرد و ناگهان ز جا برخواست
به پشت ضربه زد و خواهرش دگر تنهاست
حسین رفت و ربدند ز راس او سربند
به فکر بردن سوغات و فکر گردنبند
و بعد چادر خونی و معحر پاره
حراج مردم شام است چند گوشواره

 

این شعرو خود آقای مهدوی در اسفند 91 گفته اند که در فاطمیه اول غوغا کرد

کلب العباس(ع) بازدید : 53 چهارشنبه 30 اسفند 1391 نظرات (0)

ای آسمان عاطفه ؛پرواز بی کران

بعد از تو ناتوان شده بال کبوتران

خیر النسایی و به خودت می شناسمت

دنیا نداشت غیر خودت از تو بهتران

دینم حرام اگر که به غیر تو رو کنم

تو مال ما بهشت خدا مال دیگران

شایسته است بعد بیابان نشینی ات

گوشه نشین شوند تمام پیامبران

دستش شکسته باد هر آنکه تو را شکست

نانش حرام باد هر آنکه تو را در آن.....

....کوچه فقط به خاطر یک قطعه خاک زد

باید از این به بعد بمیرند نوکران

این روزها که حرمت رویت شکسته شد

خوب است گوشواره درآرند مادران

اینها تو را زدند ... غرور علی شکست

آری شکستنی است غرور دلاوران

بعد از تو احترام ندارد قبیله ات

مادر که رفت وای بر احوال دختران

کلب العباس(ع) بازدید : 44 سه شنبه 29 اسفند 1391 نظرات (0)

همین که شعله به پای تو بی امان پیچید

صدای ناله ی تو بین آسمان پیچید

نفس نفس زدنت پشت در عذابم داد

نسیم سوختنت سمت بی کران پیچید

به روی صورت تو شعله چنگ می انداخت

نهال بودی در ناله ات خزان پیچید

بنا نبود که در سمت پهلویت برود

ولی بسوی تو با لگد چنان پیچید ...

میان سینه ی تو میخ ، فاصله انداخت

میان پهلوی تو دردِ استخوان پیچید

چنان زدند که از روی شاخه بار افتاد

لگد به روی سرت خورد و ناگهان پیچید

همین که زیر در خانه گیر افتادی

بسوی خانه ی من پای دشمنان پیچید

تو آن وقار نبودی که بر زمین بخوری

گمان کنم وسط کوچه پایتان پیچید

نشد برای تو کاری کنم فقط سلمان

تو را میان عبایم در آن میان پیچید

کلب العباس(ع) بازدید : 52 پنجشنبه 24 اسفند 1391 نظرات (0)

عزیز من چه شده دست بر کمر داری

گذشته نیمه ای از شب هنوز بیداری؟

دوباره پیرهنت پر ز خون شده مادر

برای شستن این جامه درد سر داری

سه ماه گوشه این خانه بستری هستی

سه ماه می شود اما هنوز بیماری

اگر چه زخم تو را شسته ام ولی انگار

به باغ پیرهنت باز لاله می کاری

به یاد محسن خود باز می روی از حال

زیاد فکر نکن، مادرم نکن زاری

تن تو آب شده بی رمق شده اما

هنوز عین سپاه علی علمداری

همین که قوت قلب پدر شدی کافی ست

نیاز نیست بگیری به دوش خود باری

سه ماه می گذرد از اصابت مسمار

ولی دوباره از این زخم، خون شده جاری

کلب العباس(ع) بازدید : 41 پنجشنبه 17 اسفند 1391 نظرات (0)

 

 

به مناجات سحر شب همه شب زمزمه داشت

نفسم آتش جانم شده یارب چه کنم؟

نفسم...آه نفس...آه نفس...آه گرفت...

نفسم هیچ ،بگوبا دل زینب چه کنم؟

***

دو ،سه ماهیست که یک شانه به مویش نزدم

چه کنم ؟دست خودم نیست که بیمارشدم

متوجه نشدم تا که رسیدم به حیاط

دیدم ازضرب لگد همدم مسمارشدم

***

همه دیدند که ما پشت درهستیم ولی...

جلوی چشم همه با لگد آزرد مرا

لگدو میخ و درو چوب به همکاری هم

پسرم را زتنم سرزده کردند جدا

***

بی هوا ضربه به من میزد واز شدت درد

من ومحسن پسرم ناله و فریاد زدیم

سپس ازسوزش ودرد نوک مسمار سه بار

بین آن آتش وخون ناله ی امداد زدیم

***

غم آن کوچه بماند که حسن دید مرا

به چه شکلی به زمین خوردم وحرفی نزدم

حسنم دید که از شدت سیلی عدو

زیر این چادر خود مُردم وحرفی نزدم

***

من از این درد بدن هیچ شکایت نکنم

تو خودت مطلع از حال پریشان منی

پیرهن دوخته شد ،پس متوجه شده ام

تو به فکر کفن کودک عریان منی

درباره ما
Profile Pic
کبوتران حرم عشق پیگاه مداحی ها و اشعار برادر بهمن مهدوی می باشد. در ضمن این پایگاه پایگاه اختصاصی ایشان نمی باشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظرتون بیشتر چی توسایت بذاریم تا رضایتتون بیشتر شه؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 219
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 470
  • بازدید سال : 12,648
  • بازدید کلی : 44,104
  • هیات عاشقان قمر بنی هاشم

    سلام بر شما شیفتگان ارباب بی کفن امیدوارم از مطالب لذت ببرید

    هیات عاشقان قمر بنی هاشم(ع)

    سلام

    امیدوارم مطالب سایت براتون همون چیزی باشه که می خواین

    حتما حتما حتما حتما نظر بدین

    التماس دعا

    یا علی

    ارتباط با برادر بهمن مهدوی

    با سلام...

    برای ارتباط و هماهنگی مجالس خود با برادر بهمن مهدوی از شماره زیر استفاده کنید:

    09362242362

    یا از این آدرس ایمیل استفاده کنید:

    bahmanmahdavi16@yahoo.com

    بهتر است از پیامک استفاده کنید

    امیدوارم از نفس ایشان بهره مند شوید...

    یاعلی